گروه دوچرخه سواری اطلس بوشهر

گروه دوچرخه سواری اطلس بوشهر

خاطرات ، گردش ها و برنامه های دوچرخه سواری در بوشهر
گروه دوچرخه سواری اطلس بوشهر

گروه دوچرخه سواری اطلس بوشهر

خاطرات ، گردش ها و برنامه های دوچرخه سواری در بوشهر

تور دور امارات - قسمت سوم

در ابتدای شهر به یک مجتمع تجاری زیبا برخوردیم و خوشحال شدیم که به یک شهر زیبا وارد شدیم و همینطور به مسیرمون ادامه دادیم تا به مثلا مرکز شهر برسیم غافل از اینکه اصلا شهری وجود نداره جز یک روستای نسبتا بزرگ بدون هیچ جای مناسبی جهت کمپ زدن از این رو بعد از استفاده از سرویس بهداشتی یک مسجد (توی امارات چیزی که به وفور یافت میشه مسجد و سیستمهای بهداشتی خیلی تمیزه و از این جهت دوستان کلا مشکلی رو نخواهند داشت) و گشتی توی مثلا شهر تصمیم گرفتیم به همون مرکز تجاری که حدودا 5 کیلومتر با شهر فاصله داشت برگردیم.


بعد از رسیدن به اونجا مهرداد متوجه شد که عینک دوچرخه سواریش نیست و چون هوا نسبتا تاریک شده بود هیچ امیدی هم به پیدا کردنش نداشتیم ولی بارها رو خالی کرد و دوباره به شهر برگشت و دید که خوشبختانه کنار پیاده رو کنار مسجد افتاده و از یک ضرر 200 هزار تومانی نجات پیدا کرد.



داخل مجتمع خیلی زیبا بود و وسوسه انگیز  بخاطر همین دنبال راهی میگشتیم که بریم داخل و یه چرخ حسابی بخوریم ولی نمیدونستیم دوچرخه ها رو چکار کنیم بخاطر همین مثلا اومدیم رو مخ یکی از نگهبان های اونجا کار کردیم که بیا و مواظب باش تا ما برگردیم و هر چی اون بیچاره میگفت برید اینجا خبری نیست دلمون آروم نمیگرفت ، در نهایت راضی شد که مواظب باشه ما هم خوشحال رفتیم تو و بعد از یکی دو ساعت که برگشتیم دیدیم اصلا شیفت نگهبان ها عوض شده و خبری از یارو نیست ولی خداییش کل امارات امنیت قابل قبولی رو داره که برای ما ایرانی ها قابل درک نیست



بعد از ولگردی حسابی توی مجتمع و استفاده از سرویس های بهداشتی فوق مدرن (تا نبینید باورتون نمیشه) و خرید نون و 4 عدد رون بقول بفرمایید شام کاملا اسپایسی و تند از مجتمع بیرون اومدیم و در محوطه درب پشتی مجتمع بساط شام رو راه انداختیم که البته بیشتر از نفری یکی نتونستیم بخوریم و بقیه اش رو برای فردا کنار گذاشتیم.

تا یادم نرفته بگم فلسفه وجودی این مجتمع شهرک زیبا و مدرن و همینطور هتلی بود که در پشت مجتمع بود و تعدادی از عکس ها رو در ادامه میبینید و با پرس و جو کردن از نگهبان های مجتمع متوجه شدیم که خیلی از اروپایی ها اینجا خونه دارند و در سال مدتی رو میان اینجا برای تفریح (دارندگی و برازندگی) .



چون اون منطقه بسیار شیک بود تو انتخاب محلی رو که بتونیم شب بخوابیم دچار مشکل شدیم و توی چرخ زدن اطراف متوجه ورودی یک شرکت ساختمانی شدم که جای بسیار دنجی به نظر میومد و همونجا بساط خواب رو پهن کردیم.

بگذریم که صبح چه صحنه های ورزشی رو از ساکنین اون مناطق میدیدیم که جای همه دوستان خالی. 

ساعت 8 صبح مجددا قسمت سوپری مجتمع باز شد و ما مجددا از فرصت استفاده کردیم و گشتی رو داخلش زدیم و همینطور از قسمت نون هاش، پنیرهاش و ترشیجاتش عکس گرفتیم.





دلمون نمیومد این منطقه رو ترک کنیم و به بهونه های مختلف و شاید الکی عکس میگرفتیم هر چند بعد متوجه شدیم که وقتمون رو اینجا هدر دادیم چون شهرک مسکونی و هتل پشت این مجتمع به مراتب زیباتر بود .






این همون یک رون مرغ مونده از شب قبله که صبح قبل از حرکت به دندون کشیدیم البته فضایی هم که درش بودیم زمین گلف همون منطقه مسکونی بود.




این هم هتلیه که در اون منطقه و در کنار مجتمع مسکونی آکو مارینا وجود داشت و حیف که فرصت نبود نزدیک تر بریم و امکاناتش رو از نزدیک ببینیم.



با تمام اوصاف بیخیال منطقه شدیم و به اصطلاح زدیم به جاده .

مسیر امروز مون کویری بود چون از ساحل فاصله میگرفتیم و به عمق کشور امارات میرفتیم . پیش بینی مون حدود 95 کیلومتر بود و مقصد نهایی هم شهر الزید.

به جرات میتونم بگم بدترین قسمت سفر از لحاظ سختی این قسمت بود چون هوا گرم بود و آب همراهمون به سرعت تموم شد و هیچ چیزی رو تا حدود 50 کیلومتری نداشتیم.



مسیرمون تا زمانی که توی شارع الامارات بودیم خوب بود ولی زمانی که به فرعی رو به طرف شهر منامه و فرودگاه راس الخیمه وارد شدیم سختی هامون شروع شد. چون هم هوا گرم بود هم پستی و بلندی های داشت که مصرف آبمون رو به خاطر خشکی هوا بیشتر کرد.




آدم یاد فیلم های ترسناک میوفته 


حدود پنجاه کیلومتر که رکاب زدیم سایه ای رو دیدیم که خوشبختانه سراب نبود و با نزدیک شدن به اونجا متوجه شدیم مرکزیه برای گرفتن عوارض از کامیونها و خوشبختانه هم سایه مناسب داشت هم آب خنک تصویه شده و نیم ساعتی رو کامل استراحت کردیم.




بعد از اونجا هم مسیر دست کمی از قبلش نداشت فقط تنها خوبیش این بود که آبادی ها بهم نزدیک تر شده بودند و گرما هم همچنان بیداد میکرد .

ولی تونستیم ساعت 4 به شهر الزید برسیم که اونجا هم یه سری مسائل خاص خودش رو داشت که نو قسمت بعدی عرض میکنم




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد