تایپینگ شهریه که حتی امروزه با وجود سیل مسافران و گردشگران در مالزی، مسافران اصلی آن اهالی همین کشور هستند و کمتر خارجی ها در آن دیده می شوند.
اصلی ترین نقطه دیدنی این شهر لیک گاردن یا پارک و دریاچه معروف آن می باشد که قدیمی ترین پارک در مالزی محسوب می شود، ضمن این که زیباترین آنها نیز می باشد.
از دیگر جاذبه های این شهر باغ وحش تایپینگ می باشد که هم در شب و هم در روز قابل استفاده است.این باغ وحش که یکی از معدود باغ وحش های شب در جنوب شرق آسیا به شمار می رود، تقریبا همه گونه ازحیوانات قابل اهمیت منطقه را در خود جای داده و تماشاگران با پای پیاده ویا با استفاده از قطار می توانند از حیوانات دیدن کنند .
دو آبشار در میان جنگلهای کوهستان مشرف به شهر هم قابل رویته که معمولا مسافران صبح خود را به کوهپیمایی و استفاده از جنگل و استحمام در آب آبشار اختصاص می دهند. البته در طی این مسیر بهتر است چنانچه شامپانزه یا میمونهای بزرگی دیدید به طور جد از نزدیک شدن به آنها خودداری کنید.
خب بالاخره بعد از دو روز خوردن و خوابیدن توی کوالالامپور روز موعود فرارسید این جمله رو که میگم خوردن و خوابیدن واقعا جدی گفتم چون دیگه تا خود بانکوک نتونستیم غذای درستی رو بخوریم و فکر کنم راحت 10 کیلویی رو کم کردیم.
بعد از تجهیز کامل و مراسم خداحافظی از بابک عزیز که واقعا زحمت کشیده بود و حسابی اذیتش کرده بودیم سفرمون رو شروع کردیم.
فرودگاه تا مرکز شهر حدود 60 کیلومتر بود و اگر شب نبود و یا دوچرخه هامون رو میتونستیم سریع آماده کنیم حتما با دوچرخه میرفتیم و یه مسئله دیگه که دوستان سعی کنند توی فرودگاه پولشون رو چنج نکنند چون نرخشون چند درصد با مرکز شهر فرق میکنه .
خوب بالاخره ما به کوالالامپور رسیده بودیم و اگر بخوام یه خلاصه ای از این شهر برای دوستانی که دوست دارن به این کشور سفر کنند باید بگم :
کوالا یک منطقه استواییه که در تمام طول سال سرسبزه و درجه حرارت اون، در یک محدوده معین (بین 23 تا 33 درجه سانتیگراد) نوسان می کنه.
کلا کوالالامپور، شهر خیلی تمیزیه و بافت شهریش تلفیقی از بافت سنتی و مدرنه که البته بافت سنتی اون هم خیلی تمیز بود ولی در بیشتر شهر، نشانه های مدرن سازی رو میشد به وضوح دید.
هزینه های حضور در این شهر مناسبه. این هزینه ها شامل رفت و آمد درون شهری، خوراک و خرید و ... هستن که همگی در یک محدوده قیمتی مناسب قرار دارن.
برای حمل و نقل شهری، تاکسی، اتوبوس و مونوریل وجود داره که چون کرایه تاکسی ها خیلی بالا نیست، به همین دلیل اکثر مسیرهارو میشه راحت با تاکسی رفت. تاکسی ها هم به دو صورت تاکسی متر و یا توافقی مسافر سوار می کردن. تعداد تاکسی ها خیلی زیاد بود. هر جایی که اراده کنید و کنار خیابون بایستید، می تونید تاکسی بگیرید. همه اونها هم مثل دربستی های ایران مسافر سوار می کنن فقط دقت کنید که تاکسی های قرمز مناسب هستند و بهتره که از تاکسی های آبی و مخصوصا تاکسی ها زرد رنگ استفاده نکنید که گران هستند. خوبی این شهر، اینه که اکثریت مردم انگلیسی بلدند. از راننده تاکسی گرفته تا فروشنده ها مشکل خاصی با انگلیسی نداشتند و برای همین واقعا راحت بودیم. نژاد مردم، مالائیه و با همون زبون با هم صحبت می کنند.
خوب بعد از این مقدمه طولانی در باره این شهر بگم که ون سواری ما حدود نیم ساعتی طول کشید تا به مجتمع بابک اینا رسیدیم.
منزل بابک توی یه مجتمع 38 طبقه بود و واقعا شیک. بعد از صحبت با نگهبانی مجتمع، با بابک تماس گرفت و او به پیشواز اومد و با هم وسایل رو به اتاق بردیم
یه واحد شیک و جمع و جور که شاید برای یک یا دو نفر خوب بود ولی ما با کلی وسایل به خونه هجوم آوردیم البته اولش همه چیز با نظم بود ولی یکی دو روز بعد انگار تو خونه بمب منفجر شده بود :)
خوب باز هم سفر و اما ایندفعه قرعه به شرق آسیا افتاد به جایی که شنیده بودیم برای سفرهای توریستی مناسبه و به توریست ها احترام زیادی رو میزارن و در اون هیچ مشکلی برای اتباع خارجی پیش نمیاد .
پس مقدمات رو فراهم کردیم و خوشبختانه مشکلی رو در تهیه این مقدمات نداشتیم فقط گرانی دلار و حسرت خوردن به چیزایی رو که قبلش با مبلغ پایین تری میتونستیم تهیه کنیم ولی الان باید دو برابر پرداخت میکردیم(لازم به یادآوریست در زمان تهیه مقدمات و سفر دلار آزاد به نرخ 2450 تومان بود).
طی بررسی هایی که کردیم مالزی ویزا نمیخواست و فقط باید برای ورود به خاک تایلند ویزا میگرفتیم که حدودا 100 هزار تومن هزینه داشت هرچند که از ما کمی بیشتر گرفتن ، برای بلیط هم مجبور شدیم از قطر ایرویز بلیط بگیریم که یه توقف توی دوحه داشت و هزینه اش 995 هزار تومن میشد برای شیراز - دوحه - کوالا و برگشت از بانکوک - دوحه - شیراز.